loading...
کانون فرهنگی هنری حسینی
صادق بازدید : 157 یکشنبه 04 شهریور 1397 نظرات (0)

در روايت از امام صادق (ع ) آمده است : اول چيزي كه در قيامت مي پرسند نماز است , اگر قبول شد ساير عبادات نيز مقبول است , (محاسن برقي , ج 1, ص 81)
نيز امام صادق (ع ) فرمودند: ((شفاعت ما به كسي كه نماز را سبك بشمارد نمي رسد)), (همان , ص 80) بنابراين كسي كه نماز نخواند هيچ عمل مقبولي ندارد و از شفاعت نيز بهره اي نمي برد و جايگاه او در سخت ترين عذاب ها يعني ((سقر)) مي باشد. قرآن مجيد مي فرمايد ملكه دوزخ از جهنميان مي پرسد ((چه چيز شما را به سقر انداخت ؟ گويند: ما نمازگزار نبوده ايم )), (مدثر, آيه 42).
مقصود از سبك شمردن نماز، اهميت ندادن به آن است. يكى از مصاديق سبك شمردن نماز اين است كه شخص گاهى نماز را ترك مى‏كند و يا با نداشتن عذر شرعى، نماز را از اول وقت به تأخير مى‏اندازد هم چنين با سرعت زياد خواندن، ركوع و سجود را صحيح و درست انجام ندادن، قرائت و اذكار را بدون توجه و غلط خواندن، شرايط نماز (مثل طهارت، قبله شناختن، وقت و ساتر داشتن و ...) را رعايت نكردن، با بودن مسجد و جماعت نماز را فرادا خواندن و ... همه اينها از مصاديق سبك شمردن نماز است.
براى اينكه نيكو شمردن و بزرگداشت نماز از سبك شمردن آن متمايز شود توجه به روايتى از امام صادق(ع) راهگشا و رهنماى ارزشمندى است، قال الصادق(ع): «اوّل ما يحاسب به العبد الصّلوة، فان قبلت قبل سائر عمله و ان ردّت عليه، ردّ عليه سائر عمله؛ اولين چيزى كه مورد سؤال قيامت واقع مى‏شود، نماز است اگر نماز قبول شد، ساير اعمال نيز به تبع آن پذيرفته مى‏شود و گرنه ساير اعمال نيز مردود مى‏شود». اولين چيز درباره نماز بررسى شرايط اصلى نماز شامل طهارت بدن و لباس و حلال بودن جامه و مكان، حلال بودن خوراك و نظاير آن است و اين مربوط به ظاهر امر نماز است اما حفظ همين شرايط ظاهرى مورد تأكيد شريعت مقدس مى‏باشد بطورى كه براى آن هزاران حكم شرعى وضع شده است. شما براى آشنايى با احكام و شرايط نماز حتما به رساله توضيح المسائل فقهاى عظيم‏الشّأن مراجعه نمائيد. عدم توجه به هر يك از اين شرايط ظاهرى از قبيل طهارت تن و جامه و... استخفاف امر نماز مى‏باشد. اما درباره باطن نماز، اولين صفت مؤمن، خشوع و خضوع در حال نماز است: «قد افلح المؤمنون الّذين هم فى صلاتهم خاشعون؛ به راستى مؤمنان رستگار شدند، آنها در نمازشان خشوع دارند». و خشوع آن رفتار و حالتى است كه بنده در مقابل مولا از خود بروز مى‏دهد. گوئى تمام وجودش، از پا تا سرش به احترام و ادب مولا، حاضرند و آماده، هيبت مولا هوش از سرش برده، هر لحظه انتظار مى‏كشد، بيمناك است كه مبادا در بندگى و خدمت كوتاهى كرده و مشمول قهر مولا شود.
پس مباش از جمله كسانى كه خداوند در حقشان فرمود: «و اذا قاموا الى الصّلوة قاموا كسالى؛ و با سنگينى و سستى به نماز بر مى‏خيزند»و نيز خشوع و خضوع حالاتى قلبى‏اند كه از قلب به اعضاء سرايت نموده و اعضاء را در حفظ ادب، آرامش، وقار و حفظ حرمت تابع خود مى‏سازند. هر گونه كوتاهى در اين زمينه نيز استخفاف امر نماز است. صفت ديگر براى نمازگزار حالتى است كه چون به نماز ايستد و تكبيرة‏الاحرام گويد عالم را جملگى وداع گويد و درون و برونش را متوجه خدا نمايد. روا نباشد كه تمامى هستى به تسبيح و تنزيه و تكبير و تقديس حق مشغول باشند و تو چون به نماز ايستى، بدنبال غير خدا و مشغول نعمت يا مخلوق او باشى! «ألم تَر أن الله يُسبّح له من فى السموات و الارض و الطّير صافّاتٍ كلٌّ قد علم صلاته و تسبيحه و الله عليم بما يفعلون؛ آيا نديدى هر كه در آسمانها و زمين است، خدا را تسبيح مى‏كنند، و پرندگان بال گشاينده‏ى در آسمان، همه نماز و تسبيح خود را مى‏دانند، و خدا بر آنچه مى‏كنيد داناست» قابل باور نيست آدمى چون به حضور يكى از خويشاوندان خود رسد، سرا پا حاضر باشد ولى چون به نماز ايستاد دم به دم حواسش و يادش، چون پرنده‏اى از شاخى به شاخى شود دمى نياسايد تا نماز را سلام دهد. آنگاه نماز به او خطاب كند، مرا ضايع كردى كه خدا ترا ضايع سازد. براى اينكه چيزى از بيرون حواس نمازگزار را به خود جلب نكند، در گذشته عده اي در منزل براى خود خلوتكده‏اى اختصاص مى‏دادند و آن جايگاه را از ظواهر دنيوى تهى مى‏ساختند، سخن دنيا در آن مكان به زبان نمى‏راندند و اهل منزل در آنجا نماز مى‏گذاردند، كم كم چنين جائى نورانيّت مسجد را مى‏يابد... منظور اينكه نمازگراز از هر حيث بايد آمادگى حضور به بارگاه خالق را مهيا نمايد سپس به نماز ايستد. ديگر از صفات نمازگذار اين استكه دل از محبت دنيا تهى كند و دلبران تفرقه افكن و اغيار و نامحرمان را از خود براند. چه خداوند قسم ياد كرده كه هر كس ذرّه‏اى محبت دنيا در دل داشته باشد، لذت عبادتش را نخواهد چشيد. مخصوصا علما، دانشمندان و دانشجويان و قشر تحصيل كرده اگر دلباخته دنيا باشند، حلاوت و شيرينى ياد خدا را نخواهند چشيد. صفت ديگر حفظ اوقات نماز است. خوب است نمازگذار قبل از دخول وقت در مسجد و محل نماز خود بنشيند و منتظر دخول وقت باشد، با وقار و آرامش بنشيند، نهانخانه را شستشو نموده، دست بر زانوان، رو به قبله، خود را از هر فكر خالى كنند؛ و با
جاروب «لا اله» همه افكار بيرون ريزد تا «الاّ الله» درآيد، سپس به نماز برخيزد. به تعبيرى با انتظار دخول وقت، اجازه ورود به نماز را از خداوند بگيرد. آنجا كه مؤذّن «حىّ على خيرالعمل» گويد هر كه به هر چه مشغول است همان «خيرالعمل» اوست در خود نيك بنگر كه دراين اوقات با كه‏اى و با چه مشغولى؟! آيا مؤذن را لبّيك مى‏گويى و مهياى نماز مى‏شوى يا به بازيچه‏هاى دنيوى وقت مى‏گذرانى؟
و بهترين نماز در حالى است كه انسان از خود هيچ نداشته باشد قيام و ركوع و سجودش را با خدا انجام دهد آن وقت معنى ذكر قيام «بحول الله و قوّته اقوم و أقعد» را بيابد. هر چه نمازگذار بيشتر احساس مسكنت و ضعف نمايد، عظمت خداوند را بيشتر دريابد. احوال اولياء خدا را بهنگام رسيدن وقت نماز، يا در نماز بنگر! در نماز تير از پاى امام على(ع) كشيدند و حضرت ملتفت نشد يا امام باقر(ع) مى‏فرمايد: «حضرت على بن الحسين(ع) چون به نماز مى‏ايستاد رنگش متغير مى‏گرديد و سر از سجده بر نمى‏داشت جز اينكه عرق از چهره‏اش سرازير بود».

چون دست و روى بشويى و در نماز شوى دل از دو كون بشو تا محل راز شوى

 

ز فَرعها كه در اين بوستان گُلى دارند بدوز چشم نظر تا به اصل باز شوى

 

اگر نياز به حضرت برى به يك نظرت چنان كند كه ز كونين بى‏نياز شوى


اهميت نماز: نماز اولاً، نياز روحى و روانى هر انسانى است زيرا آدمى بدون ياد خدا گم گشته‏اى حيران در ظلمت سراى جهان است: «الا بذكر اللّه‏ تطمئن القلوب»؛(رعد، آيه 28) بالاخره رابطه اين انسان با آفرينش چيست. آيا مى‏تواند در قبال آن بى‏تفاوت باشد، نماز پاسخى به اين نياز فكرى و اين سئوال اساسى انسان است.
ثانيا، نماز دعوت كننده انسان به خير است. نمازهاى پنجگانه همانند چراغ‏هايى هستند كه در مسير طولانى و پيچ در پيچ و ظلمانى زندگى مسير انسان را مشخص مى‏سازند و او را به راه مى‏خوانند تا اسير ديو و دد نگردد و متاع خويش را به دزدان واننهد.
ثالثا، نماز زير بناى تشكيل جامعه اسلامى و تشكل آن است. هنگامى كه در ساعات معين همه مسلمانها رو به يك قبله مى‏ايستند و با اذكار و حركاتى معين به درگاه خدا عبادت مى‏كنند. عالى‏ترين هماهنگى عميق در پرتو عبادت الهى در مسلمانان شكل مى‏گيرد و....
نماز، عملى است كه در مجموعه عقيده توحيدى، داراى معنا و فلسفه است. پس در آغاز بايستى اين مجموعه شناخته شود تا نماز جايگاه خود را در ذهن و انديشه فرد باز نمايد.
در بينش توحيدى اسلام و ديگر اديان الهى، انسان موجودى است كه به سوى كمال و لقاى پروردگار در حركت است. «انا للّه‏ و انا اليه راجعون ؛ از خدائيم و به سوى او باز مى‏گرديم».
حال در اين مسير، ابزارهايى به مدد انسان مى‏آيد، تا او از فراموش كردن مسير و هدف باز دارد كه از مهم‏ترين آنها «نماز» است. «اقم الصلوة لذكرى ؛ نماز را براى ياد من بپا دار».
آدمى بدون نماز راه را گم خواهد كرد. نمازهاى پنج گانه همانند چراغ‏هاى برق هستند كه مسيرى طولانى و پر خطر را روشن كرده‏اند تا كسى راه را گم نكند و به بيراهه و سقوط كشانده نشود.
آنچه كه موجب مى‏گردد و برخى از نماز، رويگردان باشند و يا نسبت به آن تساهل كنند، ندانستن فلسفه نماز و يا دركى غلط از آن است. برخى چنين مى‏پندارند كه نماز انسان، نيازى را از خداوند برطرف مى‏كند كه البته خيالى واهى است. خداوند نيازى به هيچ مخلوقى ندارد. ازاين‏رو آنچه كه به عنوان عبادات بر آن تأكيد شده، جملگى در جهت كمال انسان است.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    آیا از عملکرد کانون فرهنگی هنری حسینی راضی هستید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 15
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 23
  • آی پی دیروز : 10
  • بازدید امروز : 33
  • باردید دیروز : 13
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 5
  • بازدید هفته : 151
  • بازدید ماه : 151
  • بازدید سال : 6,453
  • بازدید کلی : 20,229